زهی ابرویت قبله پاک دینان از جامی غزل 730

زهی ابرویت قبله پاک دینان

1 زهی ابرویت قبله پاک دینان به ناز تو خوش خاطر نازنینان

2 چه پنهان فتاده ست راز میانت که گم شد در او فکر باریک بینان

3 فسونهای آن چشم جادو چه گویم کزو بسته شد نطق سحرآفرینان

4 تو را دل خوش از حشمت خوبرویی چه دانی غم و درد اندوهگینان

5 چو نعل سمندت به ره گاه سجده نشان مانده از ابروی مه جبینان

6 تویی خرمن حسن و هستند بر تو نظر دوخته هر طرف خوشه چینان

7 شد از عشق رسوای هر کوی جامی ازان رفت در سلک عزلت نشینان

عکس نوشته
کامنت
comment