- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی شهریاری که خورشید چرخ بود پیش رای تو چون شب پره
2 قضا در مهمات ملک جهان ز رای تو خواهد همی مشوره
3 هر آن قلب کاندر تو آورد روی بدیهه شود میمنه ش میسره
4 ز تیغت که بر دشمنان بگذرد شود روی هامون چو که پر دره
5 بهار آمد و پیک شادی رسید در این روز شادی بود می سره
6 سپهر از پی بارگاه تو ساخت به ترتیب نوروزی نادره
7 نثار درت کرد سیاره را ازین هفت در قصر بی کنگره
8 سحرگاه خورشید را با حمل برآورد ازین برشده منظره
9 به رسم خدم پیش خدمت کشید غلامی ختائی و یک سر بره
10 زبزم تو خالی مباد این چهار ندیم و می و مطرب و مسخره