1 زهی سپهر جنابی که عکس خاطر تو به دست فکر کند عقده ذنب لاحل
2 اگر ز خدمت خیرالمآب دور افتاد کسی که هم ز جناب تو یافت قدر و محل
3 تو مشتری صفتی وین دو سال در تقویم نمی رسند بهم جرم مشتری و زحل
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 شش جهت ملک را کار یکی در ده است کز پس هفتم قران ملک به دست شه است
2 مادر هفت آسمان گر چه همه فتنه زاد تا به مراد دلش حامله شد نه مه است