زهی ملک لطافت را از ابن یمین فریومدی غزل 314

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

زهی ملک لطافت را وجودت نازنین شاهی

1 زهی ملک لطافت را وجودت نازنین شاهی جهان عالم آرایت سپهر حسن را ماهی

2 ز مهر رویت ار عکسی فتد بر عالم خاکی هزاران ماه کنعانی بر آرد سر ز هر چاهی

3 بگرد غنچه خندان در آمد سبزه خطت تو گوئی مور پیدا کرده بر تنگ شکر راهی

4 مه دیگر شود پیدا سپهر لاجوردی را اگر در تیره شب ناگه نمائی رخ ز خرگاهی

5 مکن با عاشقان جوری عزیز من از آن ترسم که در آئینه حسنت رسد از چشم بد آهی

6 کمال حسن شاهی را نباشد هیچ نقصانی اگر پرسد گدائی را ز راه لطف گه گاهی

7 مرا بار غمت بر دل فزون میآید از کوهی ترا باری ز بیرحمی همی آید کم ازکاهی

8 شب یلدای هجرانت تسلی میدهم دلرا که شام غم رسد روزی بشادی سحرگاهی

9 اگر روی ترا بینم شود اندیشه های بد تو چون ابن یمین آخر کجا یابی نکو خواهی

عکس نوشته
کامنت
comment