زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف از جامی غزل 288

جامی

جامی

جامی

زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف

1 زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف شکار چشم تو حوران «قاصرات الطرف »

2 دو جوی خون ز دو چشمم به صفحه رخ زرد چو جدولیست مثنی کشیده از شنجرف

3 مگوی لاچو ز لعل لب تو خواهم کام که می کند ز دلم نفی جنس صبر این حرف

4 نبرد صرفه ز تصریف دهر جز پیری که کرد نقد جوانی به عشق خوبان صرف

5 چه سان بریم ز دریای عشق روبه کنار نهنگ حادثه کشتی شکاف و دریا ژرف

6 بهار عمر مرا گر نه دی رسید از پی چرا نشست به فرقم بیاض شیب چو برف

7 ز جام حسن تو جامی کشیده باده عشق مزید جودت مظروف شد لطافت ظرف

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر