زهی قدر من گر وصال از حکیم نزاری قهستانی غزل 86

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

زهی قدر من گر وصال حبیب

1 زهی قدر من گر وصال حبیب دگر باره روزی شود عن قریب

2 چلیپای زلفش کنم طوق حلق چنانش پرستم که رهبان صلیب

3 چو مجنون به عشق و چو لیلی به حسن من و او قریبیم و هر دو غریب

4 ز حوران نگوید دگر وز بهشت اگر چشم مستش ببیند خطیب

5 ز روح عرق چین خوش بوی او ندارد گلاب نسیمی نصیب

6 عرق چین او هم چو انفاس روح دهد مرده را زندگانی به طیب

7 به معجز مسیح است گویی که هست لبش را همین معجزات عجیب

8 مرا از مبادی فطرت مگر نیاموخت جز عشق بازی ادیب

9 مداوای عاشق عقاقیر عشق علاج نزاری چه داند طبیب

10 به عشق ار کنی نسبت خود درست چو تو کس نباشد حسیب و نسیب

عکس نوشته
کامنت
comment