زهی دین پروری کاندر بنانت از امامی هروی مقطع 8

امامی هروی

آثار امامی هروی

امامی هروی

زهی دین پروری کاندر بنانت

1 زهی دین پروری کاندر بنانت سپهر دولتست و اختر داد

2 مسیر خامه ی گیتی پناهت در انصاف تو بر خلق بگشاد

3 ز بهر بندگی در پیش کلکت زبان بسته است چون نی سرو آزاد

4 سحرگه بخل را در خواب دیدم که بر در گاه تو هر لحظه چون باد

5 بخاک اندر همی غلطید و می گفت: ز دست جود تو، فریاد، فریاد

6 طبیعت را خرد دی گفت باوی که خورشیدش بجز بر دیده ننهاد

7 روا باشد که بر دست وزارت ز تقصیر تو از درد آورد یاد

8 نمی ترسی که دست انتقامش طبایع را بر آرد بیخ و بنیاد

9 نمی دانی که گر خواهد جهان را بگیرد گوهر تکوین و ایجاد

10 جوابش داد کای بر نه سپهرت تقدم همچو واحد را بر اعداد

11 مگر با درد دل بردند ازین پیش ز جور دور گردون آدمی زاد

12 چو رای صاحب عادل جهان را بنور عدل روشن کرد و آباد

13 برون کردند درد از دل و از آن پس ستم بر درد می کردند و بیداد

14 پناه و ملجاء عالم چو او بود بیامد درد و اندر پایش افتاد

15 سپهر آن درد برپیچید اکنون که صد چندان نصیب دشمنت باد

عکس نوشته
کامنت
comment