- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی از عنبر سارا نغوله کمندست آن که داری یا نغوله
2 ظریفت گفتن و چالاک رفتن لطیفت گردن و زیبا نغوله
3 چرا دربندِ زنجیرش فکندی مگر دارد چو من سودا نغوله
4 برای صید دلها گاه گاهی گره وا میکند عمدا نغوله
5 به دعوی کاکلت از سرفرازی به پیشانی درآمد با نغوله
6 به دادش لاجرم سروا بریدند چو خامش کرد کاکل را نغوله
7 ازین جا با دو شاخش بسته دارند که بیرون آمد از یاسا نغوله
8 نزاری را بناگوشت بزد راه که نه دل میبرد تنها نغوله