1 زهی لعل لب نازک میانت مراد دیدهٔ باریک بینان
2 غم عشقت به هشیاری و مستی مراد دیدهٔ خلوت نشینان
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 مرا دلیست گرفتار خطهٔ شیراز ز من بریده و خو کرده با تنعم و ناز
2 خوش ایستاده و با لعل دلبران در عشق طرب گزیده و با جور نیکوان دمساز
1 جفا مکن که جفا رسم دلربائی نیست جدا مشو که مرا طاقت جدائی نیست
2 مدام آتش شوق تو در درون منست چنانکه یکدم از آن آتشم رهائی نیست
1 بیش از این بد عهد و پیمانی مکن با سبکروحان گران جانی مکن
2 زلف کافر کیش را برهم مزن قصد بنیاد مسلمانی مکن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به