- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زهی بپای تفکر بسیط عالم غیب هزار بار بهر یک نفس بپیموده
2 سپهر قدر تو بگذشته از مدارج قدس زمین جاه تو فرق سپهر فرسوده
3 بهیچ دور زمان چشم و گوش جان و خرد ندیده مثل تو حق پروری و نشنوده
4 غرض ز عرض جهان عرض پاک تست ارنه کجا شدی به غرض دست جوهر آلوده
5 جهان پناها من بنده را فراغ روان در اهتمام تو آماده است و آموده
6 نه آب طبع ز گرد ملال بسترده نه خون فکر ز چشم خیال پالوده
7 همیشه تا نتوان گفت در جهان خرد که راجح است مرا خوان بوده، نابوده
8 سخن ملازم خاک در مدیح تو باد که بی مدیح تو بی حاصلست و بیهوده