- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ چو شعله خونش ازان زد زبانه از رگ سنگ
2 رضا بخوردن خون دادایم این و آن هم نیست رسانده روزی ما را زمانه از رگ سنگ
3 چو نبض در طپش آید ز شوق اگر سازند خدنگ آن مژه ها را نشانه از رگ سنگ
4 نه لاله است که جوشد چو خون ز سینهٔ کوه کشیده آتش شوقش زبانه از رگ سنگ
5 بگو به بینش، جویا! چطور قافیه ایست؟ فسانه از رگ سنگ و بهانه از رگ سنگ