1 نی بر دل ما ز هیچ یاری باری ست نی بر دل هیچ کس ز ما آزاری ست
2 از کسوت فخر و عار عاری شده ایم ما را نه به کس فخر و نه از کس عاری ست
1 ای ز وجود تو نمود همه جود تو سرمایه بود همه
2 مبدع نوی و کهن ما تویی هست کن و نیست کن ما تویی
1 از حسن آن بصری نافذ بصر نکته ای آرند عجب مختصر
2 کز دل غفلت زده گر دم فشاند آن نفس پاک که حجاج راند
1 ای ز کرم چاره گر کارها مرهم راحت نه آزارها
2 روشنی دیده بینندگان پردگی پرده نشینندگان