- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بس بگردید و بس بگردد هم چرخ سرگشته و نگردد کم
2 دیده بگشا که آسیای فلک نیست هرگز قرار او یک دم
3 شاد دارد دلی ولیکن از او کس نکردست حاصل الاّ غم
4 نیش او بیشتر ز نوش بود بر دل کس نمی نهد مرهم
5 یک زمان با تو مهربان باشد باز گردد مزاج او در دم
6 چه شکایت کنم ز بی مهریش که فزودست درد بر دردم
7 دم فروشد مرا ز غصّه دور کس نفس چون زند بگو در دم
8 حال من در جهان چو زلف بتان نیک شوریده است و رفته بهم
9 یک زمان غم ز خاطرم نرود کم نکرد از دو چشم بختم نم