از بس که روی گرم به هر سو از عرفی شیرازی غزل 433

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

از بس که روی گرم به هر سو گذاشتیم

1 از بس که روی گرم به هر سو گذاشتیم صد داغ شعله خیز در آن کو گذاشتیم

2 از شرم ناکسی نگشودیم دیده را الماس فتنه در ته پهلو گذاشتیم

3 هر گوهری که دل ز تعلق گرفته بود در دامن کرشمهٔ دلجو گذاشتیم

4 ما بر فریب چشم غزالانه باختیم مجنون بازمانده به آهو گذاشتیم

5 امروز در زیارت دار است امنیت آن سر که بر سر زانو گذاشتیم

6 یک باره کرد خوب-خرابی مزاج دل دست از عمارت دل بدخو گذاشتیم

عکس نوشته
کامنت
comment