بی توقف من از این شهر به در از کمال خجندی غزل 109

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

بی توقف من از این شهر به در خواهم رفت

1 بی توقف من از این شهر به در خواهم رفت ر بی تردد ز پی بار به سر خواهم رفت

2 بارها بار گران بر دل و جان بر کف دست رفته ام از پی مقصود و دگر خواهم رفت

3 ای عزیزان که ندارید سر همراهی به اجازت که هم اکنون به سفر خواهم رفت

4 با وجود تن بیمار و گرانباری عشق صبحدم در عقب باد سحر خواهم رفت

5 تا کنم دیده غمدیده به رویش روشن پیش آن شمع دل اهل نظر خواهم رفت

6 بوی جمعیت از آن راهگذر می آید من بدان بوی بر آن راهگذر خواهم رفت

7 ناز مین بوس در شاه جهان دریابم اندر این ره چو فلک زیر و زبر خواهم رفت

عکس نوشته
کامنت
comment