از بس که چکیدست مرا از هر رگ از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

از بس که چکیدست مرا از هر رگ

1 از بس که چکیدست مرا از هر رگ خون بر مژه همچنان که بر نشتر رگ

2 همچون نی و چنگم که نماندست مرا مه مغز در استخوان و نه خون در رگ

عکس نوشته