-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باد بهار می وزد از طرف نهارجان ای که فدای آن چنان باد چنین هزار جان
2 ساقی عیسوی نفس چند ز انتظار بس تا به خلاف شرع و دین نوش کنیم بیار جان
3 جان من است جام می خضر من و مدام من در طلب تو برمیان بسته ام استوار جان
4 لایق اگرچه نیستم عاشق صادقم بلی ور نکنم نه صادقم در طلبت هزار جان
5 ای دل اگر چشیده ای جرعه ی شوق بایدت کرد چو کوهکن فدا بهر وفای یار جان
6 می خور و غم مخور جوی ، نیست جز این برون شوی از پی نازنین گلی رنج مبر مخار جان
7 منتظران نسیه را نیست ز نقد حاصلی صرف مکن نزاریا در سر انتظار جان