1 بهار رفت و دل از ابر کامیاب نشد پیاله ای نگرفتم که آفتاب نشد
2 هلاک همت مرغی شوم درین گلشن که جز به شعله ی آواز خود کباب نشد
3 چه روز بود که دوران اساس عشق نهاد جهان خراب شد و این بنا خراب نشد
4 حدیثی از لب لعلش در انجمن نگذشت که جام و شیشه ی خالی پر از شراب نشد
5 ز بس ز نسبت ما روزگار را ننگ است بر آتشی ننهادیم دل که آب نشد
6 دلم به یاد لبت ناله ای به باغ نکرد که غنچه چون دل مرغ چمن کباب نشد
7 هلال ازان دل خود ای سوار مست خورد که هیچ وقت ترا حاجت رکاب نشد
8 نداشت در غم عشق تو گریه فایده ای علاج دردسر ما ازین گلاب نشد
9 سلیم این غزل طرحی از کجا آمد که مصرعی ز دوصد بیت انتخاب نشد (؟)