اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

اقبال لاهوری
اقبال لاهوری

بهار تا به گلستان از اقبال لاهوری پیام مشرق 210

پیام مشرق 210 ام از 953 پیام مشرق

بهار تا به گلستان کشید بزم سرود

1 بهار تا به گلستان کشید بزم سرود نوای بلبل شوریده چشم غنچه گشود

2 گمان مبر که سرشتند در ازل گل ما که ما هنوز خیالیم در ضمیر وجود

3 به علم غره مشو کار می کشی دگر است فقیه شهر گریبان و آستین آلود

4 بهار ، برگ پراکنده را بهم بر بست نگاه ماست که بر لاله رنگ و آب افزود

5 نظر بخویش فروبسته را نشان این است دگر سخن نسراید ز غایب و موجود

6 شبی به میکده خوش گفت پیر زنده دلی به هر زمانه خلیل است و آتش نمرود

7 چه نقشها که نبستم به کارگاه حیات چه رفتنی که نرفت و چه بودنی که نبود

8 به دیریان سخن نرم گو که عشق غیور بنای بتکده افکند در دل محمود

9 بخاک هند نوای حیات بی اثر است که مرده زنده نگردد ز نغمه داود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود

شاعر شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود چه کسی است ؟

شاعر شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود اقبال لاهوری می باشد.

شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود چیست ؟

قالب شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود پیام مشرق است

مضمون اصلی شعر بهار تا به گلستان کشید بزم سرود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر