بهار رفته ز بس دل‌پذیر از سلیم تهرانی غزل 510

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

بهار رفته ز بس دل‌پذیر می‌آید

1 بهار رفته ز بس دل‌پذیر می‌آید ز بیضه مرغ چمن در صفیر می‌آید

2 نسیم شاخ شکوفه پیاله‌نوشان را چو تحفه‌ای‌ست که از سوی پیر می‌آید

3 ز بس که بیخته آید نسیم ابر بهار گمان بری که مگر از حریر می‌آید

4 نشاط سیل زند شانه از دم ماهی به زلف موج که عید غدیر می‌آید

5 قدح به خم زن و زود ای حریف بر سرکش که می ز شیشه به پیمانه دیر می‌آید

6 شراب خوردن آن طفل، تهمت پاک است هنوز از شکرش بوی شیر می‌آید

7 ز بس به باغ، سلیم از ملال دلگیرم به چشم، شاخ گلم همچو تیر می‌آید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر