بهار در قدح گل می غریب مریز از سلیم تهرانی غزل 681

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

بهار در قدح گل می غریب مریز

1 بهار در قدح گل می غریب مریز درین پیاله بجز خون عندلیب مریز

2 من آن نیم که چو عنقا شوم شکار کسی به راهم ای فلک این دانه ی فریب مریز

3 به درد و صاف جهان همچو لاله راضی شو ز جام خویش ترا آنچه شد نصیب مریز

4 مکن شتاب که هر کار وعده ای دارد به بیضه طرح قفس همچو عندلیب مریز

5 به من جفای تو از روی حکمت است ای دوست ترا که گفت که خون من ای طبیب مریز

6 بریز خون من ای ساقی، آن حلال تو باد ولی شراب به پیمانه ی رقیب مریز

7 سلیم، تیغ زبان از غلاف بیرون آر ولیک خون کس از مهر چون خطیب مریز

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر