- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بهار اسباب شورم را به سامان کرده می آید شلایین جلوه و سنبل پریشان کرده می آید
2 حلالم باد مستیها، مبارک سینه چاکیها قدح پیموده و گل در گریبان کرده می آید
3 اثر نگذاشت از چشم و دل من گریهٔ مستی نگارین خانه ها این سیل، ویران کرده می آید
4 شود حیران چو طوق قمریان چشم تماشایی سهی بالای من، دل ها نگهبان کرده می آید
5 حزین امشب نگاه رهزن میخانه پردازش ز مستی تکیه هر جانب، به مژگان کرده می آید