شد بهار و گشت عالم گلستان، از جویای تبریزی غزل 971

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچنان

1 شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچنان کرد گل از خاک اسرار نهان، ما همچنان

2 شبنم از شب زنده داری تکیه بر خورشید زد چون شرر در سنگ در خواب گران ما همچنان

3 ذره با بال سبک روحی هواپیما شده است زیر کهسار گرانجانی نهان ما همچنان

4 قطره گوهر گشت و سنگ خاره شد یاقوت ناب برد آب و خاک فیض حر و کان ما همچنان

5 آه از بیداد محروص که آخر مور خط کام خود بگرفت ازین شکر لبان ما همچنان

6 فضل حق با آنکه جویا زرق ما را ضامن است مانده از غفلت به کر آب و نان ما همچنان

عکس نوشته
کامنت
comment