صحبت دوستان روحانی از وحدت کرمانشاهی غزل 57

1 صحبت دوستان روحانی خوش‌تر از حشمت سلیمانی

2 جان جان‌ها و روح ارواح است لعل ساقی و راح ریحانی

3 با گدایان کوی عشق مگوی سخن از تاج و تخت سلطانی

4 بگذر از عقل و دین که در ره عشق کافری بهتر از مسلمانی

5 حلقه کن گیسوی پریشان را وارهان جمعی از پریشانی

6 خیز و ملک بقا به دست آور پشت پا زن به عالم فانی

7 تا رسد بر سریر مصر وجود آخر از چاه ماه کنعانی

8 بلبل از فیض عشق گل آموخت آن سخن‌سنجی و نواخانی

9 بی تو خون باردم ز دیده که نیست عاشقان را جز این گل‌افشانی

10 وقت آن شد که بایزید آسا بر فرازم لوای سبحانی

11 تا شوم مست و پرده بردارم یک سر از رازهای پنهانی

12 فاش منصوروار بر سر دار می‌سرایم اناالحق ار دانی

13 در دبستان عشق او آموخت وحدت این درس و مشق حیرانی