-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سخن از میکده و ساقی و جام است امروز هر چه جز باده خوری بر تو حرام است امروز
2 خنده زن باده کش از جام بده رقص بکن کار کونین در این خانه تمام است امروز
3 مانع ما نشود حرف کس از شرب مدام نهراسیم ز فردا که دوام است امروز
4 زلف او هیچ دلی نیست که داغی ننهاد شهر بیدادگران خطهٔ شام است امروز
5 خال [و] ابرو به رخت روی توجه دارند خواجه و بنده در این شهر غلام است امروز
6 غم و درد و الم و خون دل و سینهٔ ریش دور از آن یار مرا آب و طعام است امروز
7 در تجلی شد و گفتا که سعیدا برگوی آن که انکار تو می کرد کدام است امروز