- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ترش گرفته دو ابرو و لب چنان شیرین به خشم سر که میامیز بر عسل چندین
2 بیا و لب به لبم بر نه و دلم دریاب که جز چنین نتوان داد درد را تسکین
3 در آی و خانه بیارای و وقت ما خوش کن شراب کی بستان و زمانکی بنشین
4 به لطف باز طلب دوستان مخلص را ببایدت غم یاران بخورد بهتر از این
5 زکات حسن ترا هیچ وجه دیگر نیست درآی ای که به دست آوری دل غم گین
6 ز حسن تو چه کم آید گر التفات کنی بیا که حسن ترا نیست حاجت تحسین
7 مرا وصال تو حالی اگر شود حاصل مهم تر ست ز وعده و وعید حورالعین
8 کسی که طلعت زیبای تو تفرّج کرد بدین قیاس بداند که چیست خلد برین
9 دل شکسته دلان گر نگاه خواهی داشت شکسته تر نبود از نزاری مسکین