1 فرزند اعز محمد ای جان پدر آیا بود اینکه بینمت بار دگر
2 غرقم ز غمت چو لاله در خون جگر وز فکر بنفشه وار زانو بر سر
1 گاه آن آمد که بر کف ساقیان ساغر نهند رخت اندوه دل آزادگان بر در نهند
2 مجلس عشرت کنند از خرمی همچون بهشت واندر او ساغر بجای چشمه کوثر نهند
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست