گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم از سعیدا غزل 510

سعیدا

سعیدا

سعیدا

گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم

1 گاه روباه گهی شیر و گهی خرگوشیم گاه هشیار گهی مست گهی مدهوشیم

2 سخن توبه و تسبیح به زاهد گویید باده تا هست در این میکده می می نوشیم

3 گر حقیقت نبود عشق مجازی کافی است دیگ آبیم که از آتش خس در جوشیم

4 سعی ما در راه جانان نه به امداد کسی است تا در این تن رمقی هست به جان می کوشیم

5 سر کونین نهان در دل خون گشتهٔ ماست آن حبابیم که دریای قدم می پوشیم

6 در خرابات سرودیم به مسجد تسبیح پیش گل دیده و در صحبت بلبل گوشیم

7 ما گل باغ جهانیم و رقیبان [خارند] راز خود فاش، گناه دگران می پوشیم

8 ما ز مردان نهراسیم که خود بر سر خویش خاک کردیم سعیدا و کفن بر دوشیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر