🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل
کمال‌الدین اسماعیل

گاه آنست دلم از کمال‌الدین اسماعیل قصیده 27

قصیده 27 ام از 1618 قصاید

گاه آنست دلم راکه بسامان گردد

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72

1 گاه آنست دلم راکه بسامان گردد کار دریابد واز کرده پشیمان گردد

2 عشقبازی وهوس نوبت خودداشت،کنون وقت آنست که دل باسرایمان گردد

3 دل که برگرد رخ خوبان گردد ناچار که بهر بادی چون زلف پریشان گردد

4 هرسیه دل که شدازجام هوا مست غرور فتنه انگیزتر از غمزۀ جانان گردد

5 چون خط خوبان هرروزسیه روی ترست هرکه پیرامن روی ولب ایشان گردد

6 ای تن ازحجرۀ دل رخت هوس بیرون نه تادلت منظرۀ رحمت یزدان گردد

7 مهبط نورالهی نشود خانۀ دیو بنگه لوری کی منزل سلطان گرد؟

8 عقل رابنده شهوت مکن ایرانه رواست که ملک هیمه کِش مطبخ شیطان گردد

9 خویشتن راهمه درعشق گداز ازسرسوز تاببینی که چو شمعت همه تن جان گردد

10 بت شکن همچو براهیم شوار می خواهی که ترا آتش سوزنده گلستان گردد

11 چون سلیمان همه برپشت صبا بندی زین گرترا دیوِ هوای تو بفرمان گردد

12 اهل ونااهل رهاکن چوره قدس روی تارفیق دل تو موسی عمران گردد

13 مال دنیا که بروتکیه زدستی چوعصا اگرازدست بیندازی،ثعبان گردد

14 مردگان رابنفس زنده کنی همچومسیح گر بمعنی نفست هم دم قرآن گردد

15 آدمی برحسب همت خویش افزاید هرچه اندیشد در آن بندد،چندان گردد

16 گردرین دنیی دون پست شود،دون همت ور برافلاک نهد، خواجۀ کیوان گردد

17 کی بآبشخورحکمت دل تو راه برد کزگدایی همه خود در دل تونان گردد؟

18 گرسرازجیب صفا برکنی ازصدق چوصبح جرم خورشیدتراگوی گریبان گردد

19 کام دل می طلبی؟بندۀ ناکامی باش تاهمان دردترامایۀ درمان گردد

20 نوری ازصبح ازل دردل توپنهانست اندرآن نوردلت کوش که تابان گردد

21 وگرآن نور تو از بادهوس کشته شود دل توتیره تر ازدیدۀ عمیان گردد

22 روشن ازهستی خود سوی فناجوی چوشمع تاهم آب دهنت چشمۀ حیوان گردد

23 دل برین گنبد گردنده منه کین دولاب آسیائیست که برخون عزیزان گردد

24 آزتست این که همه چیزچنین نایاب است آزکم کن توکه نرخ همه ارزان گردد

25 مثل دنیاآبست وتو بنیان خدای آب در بنیان بندی تونه ویران گردد؟

26 کاردنیا که تودشخوار گرفتی برخود گرتوبرخویشتن آسان کنی،آسان گردد

27 هرزمان ازپی خاییدن عرض دگری راست چون اره زبانت همه دندان گردد

28 بس که فریادکنی ازشکم وحلق تهی هرزمان صورت تونای بانبان گردد

29 ازپی مستغلِ دانگی هرمه خواهی که ترا عمرکم و سیم فراوان گردد

30 آدمی ازره صورت متساوی صفتست متفاوت همی ازطاعت وعصیان گردد

31 پاره یی سیم شودحلقۀ فرج استر پارۀ دیگر از آن مهرسلیمان گردد

32 خودگرفتم که پس از رنج وتکاپوی دراز کارازان سان که دلت خواست بسامان گردد

33 بِچِه یی ایمن ازین عالم ناپا برجای که به یک دم زدنش کار دگر سان گردد؟

34 صبح پیری زهمه سوی سرت تیغ بزد انجم اشک تو وقتست که غلطان گردد

35 قطره یی آب که ازمردم چشمت بچکد قرة العین تودرروضه ی رضوان گردد

36 دانۀ اشک برافشان که ترادرفردوس آن بود لؤلؤ منثورکه وِلدان گردد

37 گر تو درکارگه صنع بنظاره شوی ازعجایب دهن فکرتوخندان گردد

38 گوهرهستی درحقۀ امرست بمهر که یکی ذره نه افزون ونه نقّصان گردد

39 زان که بنیاد فلک دایره کردار افتاد پای هرچیز بانجام سرآن گردد

40 آن نبینی که نباتی که بریزاند تخم تخم او باز نباتی هم ازآن سان گردد؟

41 بازچون دور قیامت رسد،این دایره را نقطۀ امر الهی خط بطلان گردد

42 قطرۀ آب که گرددبه عنایت مخصوص مایه اندوزد ازاحسانش وانسان گردد

43 آب را سست کند بند،شود هم تک باد باد را سخت بیفشارد و باران گردد

44 تخته بندی نهد از هیزم برپای اثیر تاکش آتش کده،مطمورۀ زندان گردد

45 گه شبستان عروسی شود آبی تیره گه تهی گاه یَراعی شکرستان گردد

46 قطرۀ نطفه که ازصُلب سحابی بچکد بکف تربیتش لؤلؤ و مرجان گردد

47 پارۀ خون که در افتد زسر بینی کوه ازشعاع کرمش لعل بدخشان گردد

48 شعلۀ برق که دردامن خاری افتد ازنسیم لُطفَش لالۀ نعمان گردد

49 پارۀ موم بشب نایب خورشیدبود ذرۀ گَردِ سیه زیور اَجفان گردد

50 تیرِ بارانی کزقوس قزح یافت گشاد دردل جعبۀ گلبن همه پیکان گردد

51 ازپی آنکه شود سوزن خاری سرتیز سطح آب ازنفس بادچوسوهان گردد

52 آبهایی که بِدِی ماه زتأثیر هوا درشَمَرسخت ترازصفحۀ سندان گردد

53 جان داود شود درتن باد نوروز که زره کردن ازآن آهنش آسان گردد

54 ماه درعرصۀ میدان جهانداری او گاه چون گوی شود،گاه چوچوگان گردد

55 دست لطفش چوسراپردۀ تلفیق زند دیدۀ موری خلوتگه ارکان گردد

56 تندبادِ سَخَطش چون دم تفریق زند کوه دردست هواسبحۀ گردان گردد

57 دایۀ عصمتش آنراکه درآرد بکنار تیغ هندویش برحلق نگهبان گردد

58 شحنۀ هیبتش آنراکه سیاست فرمود رشتۀ گردن جانش رگ شریان گردد

59 کام افعی بلبش شربت تریاک دهد هرکه راطاعت اوسابق احساس گردد

60 تارهای مژه مسماردردیده شود هرکه رامعصیتش قاید خذلان گردد

61 خردم گفت که بیتی دوسه توحیدبگوی تا ترا تاج سرو مطلع دیوان گردد

62 من که چون خوض کنم درسخن مخلوقی خاطرم تیره و دل خیره وحیران گردد

63 زهره دارم که بدین فکرت سودا انگیز نطق من گرد سرا پردۀ سبحان گردد؟

64 مصطفی گفت که لااحصی وآنگه چومنی ازسرجهل ستایشگررحمان گردد

65 قوۀ ناطقه بیهوش بیفتد چو کلیم پرتونورتجلیش چوتابان گردد

66 برجناب عظمت خاطرآلودۀ من به چه پیرایه وسرمایه ثناخوان گردد؟

67 این دلیری نه بس الحق که زغفلت گه گاه نام اومونس جان من نادان گردد؟

68 درقیامت نرسدشعربفریادکسی ورسراسرسخنش حکمت یونان گردد

69 فیصَلِ کارکسی داردکوازسر صدق تابع امرخداوندجهانبان گردد

70 جان ازاین منزل غولان بسلامت نبرد جزکسی کزسرتحقیق مسلمان گردد

71 جاودان رستم اگرنام رسول واصحاب برسرنامۀ گفتارم عنوان گردد

72 بر زبانم همه آن ران توخدایاکه بحشر رستگاریِ مراپردۀ غفران گردد

کمال‌الدین اسماعیل از شاعران بزرگ قرن 7 هجری می باشد و سبک شعری ایشان عراقی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد قصیده 27 ام از 1618 قصاید کمال‌الدین اسماعیل می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد

شاعر شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد چه کسی است ؟

شاعر شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد کمال‌الدین اسماعیل می باشد.

شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد چیست ؟

قالب شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد قصیده است

سبک شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد چیست ؟

سبک شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر گاه آنست دلم راکه بسامان گردد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
کمال‌الدین اسماعیل

گاه آنست دلم از کمال‌الدین اسماعیل قصیده 27

قصیده 27 ام از 1618 قصاید
بنر