1 چیزی که دویست و بیست صد افزونست یک نیمۀ او هجده بود این چونست ؟
2 این آن داند که از خرد قارونست نی دانش نا اهل و خسان دونست
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ تیزی ز سنان ، زه از کمان ، پر ز خدنگ
2 از جود تو خیزد ، ای شه با فرهنگ پیروزه زکان ، در ز صدف ، لعل ز سنگ
1 گر شاه جهان قصۀ من بنده بخواند زین قصه همی حالت من بنده بداند
2 داند که میان دو سفر بندۀ درویش بی یاوری شاه چه بیچاره بماند
1 اختلاف مزاج تو خوش خوش ارغوان تو زعفران کردند
2 چون ز زردی بسان زر گشتی زیر خاکت چو زر نهان کردند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **