کسی که دیده به حسن تو آشنا از عرفی شیرازی غزل 97

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

کسی که دیده به حسن تو آشنا کرده است

1 کسی که دیده به حسن تو آشنا کرده است هزار گنج صرف توتیا کرده است

2 ببین چه آفت جانی که هر که دید تو را نه از برای تو، از بهر خود دعا کرده است

3 بیار باده و آماده ساز مجلس عیش که شیخ صومعه با نفس خود صفا کرده است

4 کسی که روی وی از قبله گشت در دم مرگ بدان که در ره دل روی در قفا کرده است

5 کسی که بهر جفای تو خو کرد به ستم بر او مشور که بر خویشتن جفا کرده است

6 اگر چه کشته ی لطفم، مساز معذورم که هر چه با مس من کرد، کیمیا کرده است

7 چو دل شناخت سر رشته، گشت معلومش که دم به دم به کف آورده و رها کرده است

8 گرت نحوست جغذ افکند به درویشی غمین مشو که ستم، سایه ی هما کرده است

9 ز نور زاده مرا چشم و طلعت خورشید به کوی سرمه فروشان رها کرده است

10 دلیل جوهر عرفی همین دقیقه بس است که اختراع سخن های آشنا کرده است

عکس نوشته
کامنت
comment