کسی گرد کوی تو گردیده باشد از سعیدا غزل 282

کسی گرد کوی تو گردیده باشد

1 کسی گرد کوی تو گردیده باشد که صد بار سر زیر پا دیده باشد

2 کسی طاقت آتش حسن دارد که چون زلف بر خویش پیچیده باشد

3 کسی را ز زلف تو باشد سراغی که سررشتهٔ خویش گم دیده باشد

4 کسی می تواند که بی غم نشیند به شادی غم دوست بگزیده باشد

5 تو دانی که خوب است [و] بد هر که را [تو] پسندیده باشی پسندیده باشد

6 کسی را رسد گل ز روی تو چیدن که داغ تو از باغ بگزیده باشد

7 کسی می تواند جمال تو دیدن که از خویشتن چشم پوشیده باشد

8 کسی را رسد دست بر دامن او که دامن ز کونین برچیده باشد

9 هر آن کس که گوید ورا دیده ام [من] ز چشم سعیدا مگر دیده باشد

عکس نوشته
کامنت
comment