عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

عطار نیشابوری
عطار نیشابوری

یکی پرسید از آن از عطار نیشابوری اسرارنامه 3

اسرارنامه 3 ام از 5015 بخش هشتم

یکی پرسید از آن دیوانه مجنون

1 یکی پرسید از آن دیوانه مجنون که عالم چیست گفتا کفک صابون

2 بما سوره بگیر آن کفک و در دم برون آور از آن ماسوره عالم

3 ببین این شکل رنگارنگ زیبا کز آن ماسوره می‌گردد هویدا

4 اگرچه صورتی بس دلستانست دوم صورت که احول بیند آنست

5 فنا ملک و زوالش مالک آمد اساسش کل شئی هالک آمد

6 میانش باد و او خود هیچ هیچی ز هیچی هیچ ناید چند پیچی

7 شود فانی نماید ناگهان کم جهان در هیچ و هیچ اندر جهان گم

8 اگر نور دلت گردد پدیدار نه درچشم تو درماند نه دیوار

9 همه در دل شود چون ذرهٔ گم بلی در بحر گردد قطرهٔ گم

10 عصا در دست موسی اژدها شد همه باطل فرو برد و عصا شد

11 بگفتم جملهٔ اسرار سر باز حجاب آخر ز پیش خود برانداز

12 اگر این پرده از هم بر درانی همه جز یک نبینی و ندانی

13 زهی عطار خوش گفتار بادی وزین گفتار برخوردار بادی

14 اگر بر نیستی از شاخ معنیت نکردندی چنین گستاخ معنیت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون

شاعر شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون چه کسی است ؟

شاعر شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون عطار نیشابوری می باشد.

شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 6 سروده شده است.

قالب شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون چیست ؟

قالب شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون اسرارنامه است

مضمون اصلی شعر یکی پرسید از آن دیوانه مجنون چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر