به شب فروخته رو خانهٔ که می‌پرسی از جامی غزل 286

به شب فروخته رو خانهٔ که می‌پرسی

1 به شب فروخته رو خانهٔ که می‌پرسی به شمع ره سوی کاشانهٔ که می‌پرسی

2 به عشوه در حرم کعبه پرسیم خانه چه کعبه و چه حرم خانهٔ که می‌پرسی

3 ز زلف و خال تو دل‌های ما گرفتارند خبر ز دامگه و دانهٔ که می‌پرسی

4 به هر زبان ز تو افسانه‌ای و خسته‌دلان نهاده گوش که افسانهٔ که می‌پرسی

5 دل هزار کس از عشق توست دیوانه ولی تو از دل دیوانهٔ که می‌پرسی

6 ز جام لعل تو مست است عقل ازو هردم حدیث ساغر و پیمانهٔ که می‌پرسی

7 یکی‌ست گنج به ویرانه جهان جامی سراغ گنج به ویرانهٔ که می‌پرسی

عکس نوشته
کامنت
comment