-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سهی سرو مرا بالا بلندست لب جان بخش او خوشتر ز قندست
2 منم در عشق او نالان همانا نمی داند شب هجران که چندست
3 کسی داند درازی شب هجر که در زلف دلارامی به بندست
4 دل مسکین من در بام و در شام به نار هر دو رخسارت سپندست
5 چرا آن دلبر نامهربانم درخت مهر ما از بیخ کندست
6 ندارد با من دلخسته یاری به غایت سرکش و بدخو و تندست
7 چو بدخویی نباشد در جهان هیچ مکن جانا که کاری ناپسندست