- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سودای تو هر شب کشدم بر سر کوئی چون آینه هر لحظه کنم روی بروئی
2 کی یکسر مو جان زفسون تو برد دل کامیخته سحر تو بر هر سر و موئی
3 امشب بکجا میروی ای سرو خرامان کاز هر بن مژگان رود از یاد تو جوئی
4 جز کنج در میکده ما را نبود کنج من غیر تو هرگز نکنم روی بسوئی
5 من خوی نگردانم و روی از تو نپیچم ترکانه تو هر لحظه برائی و بخوئی
6 چون عود اگر سوخته ام بوی خوشم نیست در آه من از زلف تو آمیخته بوئی
7 ای سینه سیمین تو مگر نقره خامی ای دل تو در آن سینه مگر آهن و روئی
8 ای محتسب از عاقبت خویش بیندیش روزی که زنی سنگ تغافل بسبوئی
9 از هو بجز از نام علی هیچ مجوئید صوفی بعبث چند زنی هائی و هوئی
10 افکنده سر آشفته بمیدان ارادت شاید که شمارند زچوگان تو گوئی