1 گهی هشیار و گه مست و ملنگم قلندر مشربم ابدال رنگم
2 نهنگ بحر عشقم لیک افسوس که از عشق تو در کام نهنگم
3 رسانم تا بدامان حبیب هجران گر افتد دامن وصلی به چنگم
1 ای راندهٔ درگاه تو خواری و عزیزی پیدا ز تو هر چیز ندانم تو چه چیزی
2 ما هیچ ورای تو ندیدیم و نبینیم ای آنکه بتحقیق، ورای همه چیزی
1 من خلد ندانم به صفای اشرف فردوس نباشد به صفای اشرف
2 زین پیش هوای جنتم در سر بود زین پس سر ما و خاک پای اشرف
1 ز آئینهٔ دل چو زنگ اغیار زدود نه جامه سفید ساز و نه خرقه کبود
2 چون اهل زمان نهایم در قید فنا ما فانی مطلقیم در عین وجود