- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بچین زلف تو پیوسته با چشم تو ابروئی کمانی و کمندی را بهم پیوسته جادوئی
2 بجز وحشی غزال تو که او مردم فریب آمد شکار افکن که در چین و ختا دیده است آهوئی
3 چه ای خال هندو زیر زلف آن پری پیکر بروی بت کشیده طیلسان از مشک هندوئی
4 زسر تا پا همه نازی زخوبان جمله همتائی چه حاصل زین همه خوبی نگارینا که بدخوئی
5 چرا آن سرو قد در چشم ما منزل نمیگیرد اگر سرو سهی منزل گزیند بر لب جوئی
6 نموده نافه خون در ناف آهوی ختا و چین صبا از نافه زلف تو برده در ختا بوئی
7 من از آشفتگی آشفته با زلفش نپیچیدم بگو حال دلم آنجا صبا گر محرم اوئی