چنان فکر میان نازک او از جویای تبریزی غزل 460

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چنان فکر میان نازک او لاغرم دارد

1 چنان فکر میان نازک او لاغرم دارد که چشم آینه مو از مثال پیکرم دارد

2 بود فکر محالم خواهش وصل بناگوشی که در بحر طلب غواص آب گوهرم دارد

3 ز ننگ احتیاج از دولت درویشی آزادم مرقع پوش چون طاووس از بال و پرم دارد

4 هماغوش خیال او بخواب بیخودی رفتم شمیم نوبهار صدچمن گل بسترم دارد

5 زفیض بیخودی باشد دلم سیاح عالم ها که هر دم رفتن از خود در جهان دیگرم دارد

6 نمی ترسم زعصیان با ولای ساقی کوثر که از دریای رحمت مایه دامان ترم دارد

7 شدم یک قطرهٔ خون و چکیدم از سر مژگان محبت طرفه دستی در فشار پیکرم دارد

8 بطور آن غزل جویا که گفت استاد من صائب ادب لب تشنه در آغوش آب کوثرم دارد

عکس نوشته
کامنت
comment