چنان ز نکهت زلفش هوا معطر از جویای تبریزی غزل 415

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد

1 چنان ز نکهت زلفش هوا معطر شد که از نفس رگ جانم فتیله عنبر شد

2 مراد مرد ترقی است در مراتب عشق اگر نه به شد داغ دل تو بهتر شد

3 بتی که نرگس مستش بلای جان و دل است کشید سرمه به چشم این بلای دیگر شد

4 ز سر نامهٔ دل تا دلت شود آگاه پرید رنگ چو از چهره ام کبوتر شد

5 نبرد شیر فلک عار باشدش جویا کسیکه چون تو سگ آستان حیدر شد

عکس نوشته
کامنت
comment