- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا نیستی خود را از راه برنگیری هرگز طریق هستی از راه برنگیری
2 گر از تو با تو بویی در نیستی بماند بویی دگر نیابی رنگی دگر نگیری
3 از رنگ و بوی بازآ وزخوب و زشت بگذر در خود اثر نبینی گر خود حذر نگیری
4 تو آتشی و نفست بی خشک و تر نباشد تا هم چو برق آتش در خشک و تر نگیری
5 نوریست عشق وحدت پس چون چراغ میری گر شمع زندگانی ز آن نور درنگیری
6 بر در غلاف شبهت تا کی هوا گرفتن دنبال مرغ معنی بی بال و پر نگیری
7 زنهار اگر درین عهد از شست پاک بازان صد تیر بر تو آید یک ره سپر نگیری
8 مُهر از زبان حیرت زنهار برنداری ستر از جمال دعوی زنهار برنگیری
9 دم بر مزن درین دم بی همدمی نزاری بی هم دمی درین ره ترک سفر نگیری