1 تا خاص خدای را تو از جان نشوی بر مرکب عشق مرد میدان نشوی
2 شیران جهان پیش تو روبه باشند گر تو سگ نفس را به فرمان نشوی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 هر گه که دلم با غمت انباز شود صد در ز طرب بر رخ من باز شود
2 به زان نبود که جان فدای تو کنم تیهو چو فدای باز شود باز شود
1 رو دیده بدوز تا دلت دیده شود زان دیده جهان دگرت دیده شود
2 گر تو ز سر پسند خود برخیزی احوال تو سر به سر پسندیده شود
1 سرگشته وار بر تو گمان خطا برم بی آنکه هیچ راه به چون و چرا برم
2 از جان و از تنم نتوانم به شرح گفت کاندر رهت، ز هر دو، چه مایه بلا برم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **