- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا کار مرا وصل تو تیمار ندارد جز با غم هجر تو دلم کار ندارد
2 بیرونقی کار من اندر غم عشقت کاریست که جز هجر تو بر بار ندارد
3 دارد سر خون ریختنم هجر تو دانی هجر تو چنین کار به بیگار ندارد
4 گویی که ندارد به تو قصدی تو چه دانی این هست غم هجر تو نهمار ندارد
5 با هجر تو گفتم که چه خیزد ز کسی کو از گلبن ایام نه گل خار ندارد
6 گفتی که چو دل جان بده انکار نداری جانا تو نگوییش که انکار ندارد
7 چون میننیوشد سخن انوری آخر یک ره تو بگو گفت ترا خوار ندارد