- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا بکی عمر بافسوس و جهالت برود نشأه باده بتاراج ملامت برود
2 بخت بد را خجل از پرسش باطل چکنم بهتر آنست که عمرم ببطالت برود
3 زاهد از کعبه عنان تافته می آید لیک چون طمع داشت که خضرش بدلالت برود
4 رهرو کعبه که دیر است حوالتگاهش برود لیک زدنبال حوالت برود
5 جای رحمست بران جوهری لعل طراز کش همه عمر بآرایش آلت برود
6 جانم ار مالک غمهای محبت گردد من گدا گردم و نامش بدلالت برود