تا بکی عمر بافسوس و جهالت از عرفی شیرازی مثنوی 62

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

تا بکی عمر بافسوس و جهالت برود

1 تا بکی عمر بافسوس و جهالت برود نشأه باده بتاراج ملامت برود

2 بخت بد را خجل از پرسش باطل چکنم بهتر آنست که عمرم ببطالت برود

3 زاهد از کعبه عنان تافته می آید لیک چون طمع داشت که خضرش بدلالت برود

4 رهرو کعبه که دیر است حوالتگاهش برود لیک زدنبال حوالت برود

5 جای رحمست بران جوهری لعل طراز کش همه عمر بآرایش آلت برود

6 جانم ار مالک غمهای محبت گردد من گدا گردم و نامش بدلالت برود

عکس نوشته
کامنت
comment