- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنان بخون دلم در زد آن پسر ناخن که هست سرخی آنش هنوز بر ناخن
2 مرا گشاد و کشید آنصنم بصد دستان هزار ناخنه در چشم و در جگر ناخن
3 قمر کبود رخ از بهر آن بود که زد است بدست حسن بتم در رح قمر ناخن
4 مرا خبر نه و افزون شدست رنج دلم چنانکه میشود افزوده بیخبر ناخن
5 رباب وار سر از پاش بر نخواهم داشت بدین گناه گرم نی کنند در ناخن
6 فرو برم بحیل ناخن وفا بدلش اگر چه می نکند کار بر حجر ناخن
7 منم که خشگ نیارم ازین سپس که کند بخون ابن یمین دوست دست تر ناخن
8 برم قضیه بشاهی که هیبتش بربود بترکتازی چندان ز شیر نر ناخن
9 شکوه افسر تخت شهی طغایتمور که ظلم رازند از عدل در بصر ناخن