چنان بخون دلم در از ابن یمین فریومدی غزل 238

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

چنان بخون دلم در زد آن پسر ناخن

1 چنان بخون دلم در زد آن پسر ناخن که هست سرخی آنش هنوز بر ناخن

2 مرا گشاد و کشید آنصنم بصد دستان هزار ناخنه در چشم و در جگر ناخن

3 قمر کبود رخ از بهر آن بود که زد است بدست حسن بتم در رح قمر ناخن

4 مرا خبر نه و افزون شدست رنج دلم چنانکه میشود افزوده بیخبر ناخن

5 رباب وار سر از پاش بر نخواهم داشت بدین گناه گرم نی کنند در ناخن

6 فرو برم بحیل ناخن وفا بدلش اگر چه می نکند کار بر حجر ناخن

7 منم که خشگ نیارم ازین سپس که کند بخون ابن یمین دوست دست تر ناخن

8 برم قضیه بشاهی که هیبتش بربود بترکتازی چندان ز شیر نر ناخن

9 شکوه افسر تخت شهی طغایتمور که ظلم رازند از عدل در بصر ناخن

عکس نوشته
کامنت
comment