- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنان به پیش فلک نالم از غمت شبها که خون دل میچکد از دیدههای کوکبها
2 چو بسته خون دلم را به خویش میآرد برای خنده گشایم اگر ز هم لبها
3 نگاه برق گذارش چو شمع دلها گشت شرار شعلهٔ آهم شده است کوکبها
4 دلم ز سختی ره ناله میکند چو جرس که سنگ راه طلب گشته است مطلبها
5 نمیکشم دم گرمی به کام دل جویا ز ترس ریزش این آبگینهٔ قالبها