- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنان کز شهد و شکر نقل نوشین میشود پیدا چو لب بر لب گذاری جان شیرین میشود پیدا
2 از این سنگیندلان قانع به زهراب جفا گشتم وفا شهدیست در دلهای مؤمنین میشود پیدا
3 قران مهر تابانی است با کف الخضیب اینجا چو با جام می آن دست نگارین میشود پیدا
4 مباد شوخی از یادش رود زین کمنگاهیها چو ناز از حد فزون گردید تمکین میشود پیدا
5 ز خون دل شوی گر آبیار گلشن طبعت سخن رعناتر از گلهای رنگین میشود پیدا
6 به سان بوی گل رنگ از رخ خوبان هوا گیرد چو ساغر در کف آن مست شلایین میشود پیدا
7 چنان کز صبح صادق پنجهٔ خورشید سر برزد ترا از آستین دست نگارین میشود پیدا
8 کنم غربال اگر در جستن دل کوه و صحرا را همان در کوچه بند زلف مشکین میشود پیدا
9 مجو کیفیت صاف غم از هر ساغری جویا شراب درد در دلهای خونین میشود پیدا