1 تا دل ز کف اختیار ننهاد پا بر سر کوی یار ننهاد
2 دور از تو چه داغ بود کایام بر جان و دل فکار ننهاد
3 مرغی که وفای دهر دانست دل بر گل نوبهار ننهاد
4 تا بسته زلف او نشد دل سر بر خط روزگار ننهاد
5 در عشق تو زان فتاد شاهی کاول قدم استوار ننهاد
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بر بوی تو هر روز به گشت چمن آیم گریان به تماشاگه سرو و سمن آیم
2 چون غنچه دلی دارم از اندوه تو پر خون عیبم مکن ار چاکزده پیرهن آیم
1 ای بیخبر از گریه خونین جگری چند باز آی، که در پای تو ریزم گهری چند
2 سوز دل عشاق چه دانند که چونست بگریخته از داغ بلا بی جگری چند
1 گر من از خاک درت رفتم، دل شیدا بماند تن روان شد بر طریق عزم و جان آنجا بماند
2 من خود آواره شدم، لیکن دل درمانده را پرسشی میکن، که در کویت تن تنها بماند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **