- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا من از صحبت تو مهجورم خسته و ناتوان و رنجورم
2 تا برفتی ز پیش دیده ی ما ای بت دلفریب منظورم
3 بی رخ تو جهان نمی بینم برده ای از دو دیدگان نورم
4 از دو زلف تو بس پریشانم از دو چشم تو مست و مخمورم
5 چون ز شهد لبت نصیبم نیست نیش تا کی زنی چو زنبورم
6 شاهبازی و در هواداری من بیچاره همچو عصفورم
7 تو به شاهی ما سلیمانی من به پای غم تو چون مورم
8 بیش از اینم مدار از رخ خویش ای دل و دین و دیده مهجورم
9 به جهانت ز جان شدم بنده آخر از بندگی چرا دورم