تا من از صحبت تو مهجورم از جهان ملک خاتون غزل 985

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

تا من از صحبت تو مهجورم

1 تا من از صحبت تو مهجورم خسته و ناتوان و رنجورم

2 تا برفتی ز پیش دیده ی ما ای بت دلفریب منظورم

3 بی رخ تو جهان نمی بینم برده ای از دو دیدگان نورم

4 از دو زلف تو بس پریشانم از دو چشم تو مست و مخمورم

5 چون ز شهد لبت نصیبم نیست نیش تا کی زنی چو زنبورم

6 شاهبازی و در هواداری من بیچاره همچو عصفورم

7 تو به شاهی ما سلیمانی من به پای غم تو چون مورم

8 بیش از اینم مدار از رخ خویش ای دل و دین و دیده مهجورم

9 به جهانت ز جان شدم بنده آخر از بندگی چرا دورم

عکس نوشته
کامنت
comment