- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چنان به وصل توأم از میان جان مشتاق که هست مرده بیچاره بر روان مشتاق
2 اگرچه دوست چنان نیست با من مسکین به وصل دوست ز جان و دلم همان مشتاق
3 به روی دوست چه گویم چگونه مشتاقم چنانکه بلبل بی دل به گلستان مشتاق
4 من از جهان به تو مشتاقم ای پری رخسار وگرچه نیست تو را دل به دوستان مشتاق
5 منم به جان تو جانا که نیست خاطر من به هیچکس بجز از دوست در جهان مشتاق
6 وصال کعبه مقصود ار اتّفاق افتد به جان تو بدواند به سر روان مشتاق